بین الملل
مهر
۱۴۰۱/۰۶/۰۹ ۱۲:۲۴:۴۵
میخائیل گورباچف که بود؟
میخائیل گورباچف که بود؟
درگذشت آخرین رهبر شوروی بار دیگر بحث‌های پرشور مدافعان و مخالفان او را به راه انداخته است. برخی به او عشق می‌ورزند و برخی دیگر او را لایق عشق نمی‌دانند، حقیقتا گورباچف کدام یک است؟
مهر

«میخائیل گورباچف»، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بامداد امروز در سن ۹۲ سالگی درگذشت. گورباچف از سال ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ هدایت اتحاد جماهیر شوروی سابق را به عهده داشت. نام گورباچف با فروپاشی «اتحاد جماهیر شوروی»، به عنوان وزنه‌ای بزرگ در برابر آمریکا و بلوک غرب گره خورده است. به علت همین اتفاق بزرگ تاریخیِ فروپاشی، نام گورباچف همچنین تداعی‌کننده هم‌زمان «عشق و نفرت» است. به همان میزانی که دنیای غرب انواع و اقسام صفت‌های همیشگیِ «میانه‌رو، صلح‌طلب، دموکراسی‌خواه» به او می‌چسابند؛ در میهن خود روسیه، همچنان از او به نیکی یاد نمی‌شود و او را کسی می‌دانند که با توهمِ «آشتی با غرب و پشت‌کردن به سنت‌های بومی خود»، موجب فروپاشی اتحاد جماهیر شوری و نزدیک‌شدن هر چه بیشتر آمریکا و غرب به مرزهای روسیه شد؛ تا جایی که اکنون برخی معتقدند که جنگی که اکنون روسیه برای دفاع از «امنیت ملی» اش در اوکراین، مجبور به آغاز آن شده، ریشه در خوش‌خیالی‌های گورباچف و اعتمادش به آمریکا و غرب است که به او وعده دادند «ناتو حتی یک اینج (به سمت مرزهای روسیه) پیشروی نخواهد کرد.»

گورباچف؛ از کودکی تا غوغای پرسترویکا و گِلاسنوست
میخائیل گورباچف در سال ۱۹۳۱ در روستای پریولنویه در نزدیکی استاوروپول شوروی سابق زاده شد. او در سال ۱۹۵۵ از گروه حقوق دانشگاه دولتی مسکو فارغ التحصیل شد و بعداً در سال ۱۹۶۷ تحصیلات دوم را از مؤسسه کشاورزی استاوروپل دریافت کرد. گورباچف در سال ۱۹۵۲ به حزب کمونیست پیوست و در سال ۱۹۷۱ به عضویت کمیته مرکزی حزب کمونیست درآمد.

دوستان و همراهانش او را فردی جاه طلب، سخت کوش، کاریزماتیک و مهربان توصیف می‌کردند. هر چه در سلسله مراتب حزب کمونیست بالا می‌رفت، انتقاداتش به سیستمی که او را بالا آورده بود و پرورش داده بود، بیشتر می‌شد.

گورباچف با قرار گرفتن در رأس اتحاد جماهیر شوروی، دکترین دوگانه «پرسترویکا» یا اصلاحات اقتصادی و «گِلاسنوست» به معنای شفافیت و فضای باز سیاسی را مطرح کرد. بدنامی او بیشتر به خاطر اجرای این دو برنامه اصلی است که نه‌تنها آن‌گونه که وعده داده بود، منجر به رفاه و خوشبختی مردم نشد، بلکه به سرعت به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی منجر شد.

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی
گِلاسنوستِ گورباچف، انسجام و همبستگی درونی ملت‌های اتحاد جماهیر شوروی را تضعیف کرد و و با اجرای پروسترویکا، سیاست‌های اقتصادی او کشور را به مشکلات اقتصادی بیشتر نزدیک‌تر کرد. با پایان دههٔ ۱۹۸۰ کمبود شدید منابع اولیهٔ غذایی (گوشت و شکر) باعث معرفی دوبارهٔ سیستم زمان جنگ جیره‌بندی کوپن‌های غذایی شد که طبق آن هر فرد در هر ماه تنها می‌توانست مقدار معینی از هر محصول را مصرف کند. در قیاس با ۱۹۸۵ کسری دولت از ۰ تا ۱۰۹ میلیارد روبل افزاش یافت. مخازن طلا از ۲۰۰۰ به ۲۰۰ تن کاهش یافتند و بدهی خارجی از ۰ به ۱۲۰ میلیارد دلار رسید.

هدف گورباچف این بود که اتحاد شوروی را متحد نگاه دارد، اما او هر چه بیشتر به سمت ارزش‌ها و شعارهای لیبرالی حرکت می‌کرد، و این تناقض در عمل و گفتار در اقداماتش خود را بیشتر نشان می‌داد. او گرچه در ظاهر از «ولادیمیر لنین»، رهبر انقلاب کبیر روسیه و بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی تمجید می‌کرد، اما همزمان سیستم اجتماعی مورد علاقه او سوئد بود. نتیجتاً در کریسمس ۱۹۹۱، ۲۵ دسامبر ۱۹۹۱، گورباچف استعفا داد و اتحاد سوسیالیستی جماهیر شوروی از هم پاشید.

نامه تاریخی امام به گورباچف
معمولاً تمایل به این است که سال ۱۹۹۱، سال فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی می‌دانند، اما امام خمینی (ره)، که خود یک انقلاب بزرگ اجتماعیِ عمیقاً ضدآمریکایی و غربی را رهبری کرده بود، ماهیت تحولات منطقه و جهان را به خوبی می‌شناخت و همین شناخت عمیق از تحولات پایه‌ای جهان بود که در ۱۱ دی ۱۳۶۷ در نامه‌ای تاریخی و ماندگار به گورباچف، زمنیه‌های مرگ کمونیسمِ روسی را تشریح کرد. امام به او در زمینه «ضرورت پرهیز روسیه از اتکا به غرب» هشدار داد؛ گورباچف البته چنان غرق در تعریف و تمجیدهای سران و رسانه‌های غرب از «اصلاحات و حرکت گورباچف به سمت دموکراسی و دنیای آزاد» بود، که این هشدار بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران را نادیده گرفت.

امام خمینی در شرایطی از صدای شکسته شدن استخوان‌های مارکسیسم و کمونیسم سخن به میان آورد که اتحاد جماهیر شوروی هنوز به عنوان یک مجموعه و یکی از قدرتهای برتر جهان برقرار بود، جنگ سرد خاتمه نیافته بود، دیوار برلین به عنوان نماد جدایی شرق و غرب، فرو نریخته و حاکمیت کمونیسم بر قانون اساسی شوروی و مقدرات مردم در جمهوری‌های این کشور، هنوز برقرار بود.

نامه تاریخی امام خمینی (ره) توسط هیأت منتخب ایشان مرکب از آیت الله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و خانم مرضیه حدیده‌چی‌دباغ، ۱۳ دی ۱۳۶۷ در مسکو به گورباچف تحویل داده شد.

جایزه صلح نوبل یا جایزه فروپاشی شوروی؟
اقدامات گورباچف و اصرار عملی او به «بازکردن درهای کشور به روی دنیای آزاد» در نهایت منجر به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود. غرب نیز مثل همیشه تعریف و تمجید از او را شدت بخشید، و از او به عنوان مردی یاد می‌کردند که «موفق شد با روشی صلح آمیز به جنگ سرد پایان دهد». فروپاشی اتحاد شوروی و انهدام یکی از دشمنان بزرگ آمریکا و غرب البته در سال ۱۹۹۰ «جایزه صلح نوبل» را برای گورباچف به ارمغان آورد.

نمی‌دانیم با فروپاشی شوروی و تغییر وضعیت ژئوپولوتیک جهان، گورباچف چه نظری داشت و آیا از اقداماتش احساس «پشیمانی» کرد یا خیر، اما او در همان سال‌ها بسیار از عملکرد خود دفاع می‌کرد و مثلاً می‌گفت: «برخی افراد گورباچف را همچون موم (اشاره به شخصیتی نرم و شکننده) می‌پندارند. و حالا برایشان جالب نیست که این موم ظرف شش سال اینقدر تغییر کرده است. من انتخاب بسیاردرستی انجام دادم. اگر به آن زمان باز می‌گشتم همان انتخاب را می‌کردم اما بدون آنکه اشتباهات گذشته را تکرار کنم.»

جنگ اوکراین و نفرت مردم روسیه از گورباچف
«اصلاحات سیاسی و اقتصادی»، گورباچف که بر آن اصرار داشت، آن‌گونه که وعده می‌داد، خوشبختی و رفاه را برای مردم شوروی به ارمغان نیاورد، بلکه زمینه‌ساز فروپاشی و تکه‌تکه‌شدن اتحاد جماهیر شوروی شد. اتحاد جماهیر شوروی با همه نقص‌ها و بدی‌هایش، دست‌کم به واسطه بزرگی و گستره جغرافیایی‌، سدی بزرگ در برابر زیاده‌خواهی و توسعه‌طلبی آمریکا و غرب بود. با فروپاشی شوروی و تولد کشورهای کوچک‌تر، بلوک آمریکا و غرب یک دشمن اصلی و بزرگ خود را از سر راه برداشت. آن روزها سران و مقامات آمریکا به گورباچف وعده دادند که سازمان ناتو، هیچ پیشروی به سمت مرزهای روسیه نخواهد داشت و آنها دنبال «صلح و آشتی در جهان» هستند. اما گذشت زمان بار دیگر عمق درک و بینش امام خمینی (ره) نسبت به ماهیت آمریکا و غرب را نشان داد که «آمریکا قابل اعتماد نیست، به آنها تکیه نکنید».

درباره ضربه سنگین گورباچف به تاریخ و سنت مردم روسیه، و امتیازدادن‌های بزرگ و خوش‌بینی او به سران غرب، ادبیات زیادی زیادی تولید شده است. اکنون روسیه درگیر جنگی فرسایشی در اوکراین شده که طبیعتاً می‌توان یکی از نتایج دیرهنگام، اما پیش‌بینی‌پذیرِ اقدامات گورباچف دانست. ولادیمیر پوتین، یکی از دلایل آغاز «جنگ پیشگیرانه» در اوکراین را پیشروی هر چه بیشتر سازمان ناتو و آمریکا به سمت مرزهای روسیه اعلام کرد.

سران آمریکا به گورباچف وعده داده بودند که «ناتو حتی یک اینج» به سمت روسیه پیشروی نمی‌کند، اما گذشت زمان، ماهیت آنها را بار دیگر رو کرد و ناتو روزبه‌روز آنقدر به مرزهای روسیه نزدیک شد، تا آنجا که دولت کنونی آن مجبور به آغاز جنگی فرسایشی در اوکراین شده است.

گورباچف پس از استعفایش در سال ۱۹۹۱ که به فروپاشی شوروی انجامید، در ۱۹۹۲ «بنیاد گورباچف» را تأسیس کرد. در ۱۹۹۶ گورباچف کاندید ریاست جمهوری روسیه شد؛ اما به علت عدم محبوبیت‌اش بخاطر فروپاشیدن اتحاد شوروی حدود یک درصد از آرا را کسب کرد و عملاً با بدنامی از فضای سیاست روسیه برای همیشه کنار رفت.

صفحه اصلی خبر اجتماعی اقتصادی سیاسی بین الملل فرهنگی ورزشی ارتباط با ما