سیاسی
ایسنا
۱۴۰۲/۰۷/۱۲ ۱۶:۵۹:۰۶
سانتی‌مانتال‌ها مشغول کارند
سانتی‌مانتال‌ها مشغول کارند
دنیای سیاست اینستاگرامیزه و توییتریزه شده است. این یک گزاره قطعی نیست ولی یک احتمال مهم است که هر روز نشانه‌های جدی‌ای از خود بروز می‌دهد. ساده‌سازی وقایع و اصالت یافتن روایت به جای حقیقت دو عنصر مهم توییتری شدن سیاست است. نمونه مهم و متاخر ماجرا تحلیل‌ها و روایت‌هایی است که از دوشنبه شب و بعد از وقایع ورزشگاه نقش جهان و بازی الاتحاد و سپاهان ارائه شده است. به چند نمونه توجه کنید.
ایسنا

محمد زعیم‌زاده، روزنامه‌نویس کهنه‌کار و و جانشین سردبیر روزنامه فرهیختگان در مطلبی که در نسخه امروز چهارشنبه این روزنامه منتشر شده، نوشته است: «وقتی حکومت سیطره سیاست را به همه عرصه‌های جامعه می‌برد، ناخواسته ضربه‌پذیری سیاست هم بالا می‌رود. نمونه‌اش بازی الاتحاد و سپاهان...» به همین گزاره توجه کنید دال مرکزی تحلیلش این است، جمهوری اسلامی سیاست را به ورزش برده. وقتی از توییتری شدن سیاست حرف می‌زنیم دقیقا یعنی همین. یکی از ارکان توییتری شدن سیاست این است که برای تحلیلگر مهم نیست حقیقت چیست. جامعه اینقدر قطبیده شده که سراغ حقیقت نمی‌رود، پس من لازم نیست برای حقیقت تلاش کنم، همین که روایت خودم را بسازم کافی است. اگر نگارنده که البته فرد باسابقه و محترمی هم هست به کارکرد حقیقت کار داشت، فارغ از قبح و حسنش ورود سیاست به ورزش را کار جمهوری اسلامی نمی‌دانست. حتما این فرد یادش هست که دو سال قبل دنیای ورزش با روسیه پس از جنگ اوکراین چه کرد و حتما باز هم یادش هست که همین دنیای ورزش این کار را با آمریکا بعد از لشکرکشی به عراق و افغانستان نکرد. او حتی یادش هست که در زمان پهلوی هم که حکومت در سکولارترین حالت خودش بود، بازی فوتبال ایران و اسرائیل چطور بین عامه مردم سیاسی شد و موجب کنشگری آنها شد. اینها گزاره‌های مهمی است به شرطی که حقیقت موضوعیت داشته باشد. 
یا فرد دیگری که جامعه‌شناس و استاد دانشگاه هم هست نوشته است: «این شیوه حکمرانی به تحقیر حکومت و مردم انجامیده است.» عجب! سیاستمدار توییتری که قد و قواره خودش را نمی‌داند حس امام خمینی در سخنرانی مشهور سال ۴۲ را پیدا کرده. از چه چیزی صحبت می‌کند؟ آخر ماجرای دوشنبه شب چه بوده است؟ فرض کنیم که این تصمیم در بالاترین سطح حکومت سعودی اتخاذ شده است و بن‌سلمان و آل‌سعود خواسته‌اند به تهران بگویند آن‌طور که شما فکر می‌کنید هم نیست. خب دقیقا چطور؟ مگر همین بن‌سلمان نبود که چند سال قبل خط و نشان کشید که دامنه آشوب را به تهران می‌کشانم، بعد زیر رگبار موشک‌های انصارالله چندین واسطه فرستاد برای برقراری ارتباط با ایران. در این فرآیند چه کسی تحقیر شده است؟ وقتی حقیقت مهم نباشد و روایت مهم باشد سیاستمدار توییتری بخش اول ماجرا را ندیده می‌گیرد. 

یا مثلا در همین خصوص، سردبیر یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشته است: «فوتبال امروز آیینه‌ای است از خروجی دشمنی با توسعه... همان فوتبالی که متاسفانه قواعد و قانون آن هم بین‌المللی است...» انصافا این نگاه سانتی‌مانتالی به توسعه و فوتبال و جهان را ببینید، فوتبال آیینه توسعه است؟ یعنی آرژانتین قهرمان جام‌جهانی قبلی توسعه‌یافته‌ترین کشور دنیاست؟ اینکه نماینده ازبکستان که دیشب السد، تیم پرافتخار و متمول قطری را همزمان با بلوای نقش جهان می‌برد، یعنی ازبک‌ها از قطری‌ها توسعه‌یافته‌ترند؟ یعنی قطری‌ها با توسعه دشمن بوده‌اند؟ قواعد و قانون فوتبال بین‌المللی‌اند؟ اینکه چهار تیم عربستانی که تحت مالکیت یک صندوق هستند سر و مر و گنده در آسیا بازی می‌کنند، اما استقلال و پرسپولیس به دلیل مالکیت مشترک حذف می‌شوند، نشانه قانون‌مندی فوتبال است؟ واقعا فقط وقتی حقیقت مهم نباشد می‌شود این‌طور شاعرمسلکانه بافت. 

با همین منطق دوست دیگری که می‌خواهد در چپ‌گرایی رفرم کند، چندی قبل بعد از بازی النصر و پرسپولیس نوشته بود: «این تقابل دو نوع توسعه بود.» احتمالا اگر در همان بازی هافبک دفاعی پرسپولیس سر به هوا بازی در نمی‌آورد و اخراج نمی‌شد مبانی تئوریک توسعه از منظر چپ نو دچار دگردیسی می‌شد، یا مثلا شب قبل از همان بازی پرسپولیس و النصر وقتی تیم معمولی ازبک، الهلال، مهم‌ترین و گران‌ترین تیم سعودی را در ریاض جان به لب کرد، مبانی توسعه کجا استراحت می‌کردند؟ مثلا همین دوشنبه‌شب که پرسپولیس ضدتوسعه تیم متمول قطری را در دوحه زمین‌گیر کرد و شکست داد چه بر سر الگوی توسعه آمد؟ امان از اصالت روایت و برساخت که تحلیل را در زندان تناقض حصر می‌کند. 

از این مثال‌ها در این دو هفته زیاد دیدیم و شنیدیم، دوباره آنها را با دقت بخوانید. قصد این نوشته نه تخطئه این دوستان است و نه رد کردن کامل ادعاهایشان. این یک امر واضح است که تعالی ورزش به‌عنوان یک امر ملی نیازمند سرمایه‌گذاری است و سرمایه‌گذاری هم از مسیر توسعه می‌گذرد. اتفاقا معتقدم از مصادیق ساده‌سازان کسانی هستند که ورزش کشور را مدیریت و راهبری می‌کنند. ورزش در جامعه متکثر امروز به‌عنوان یک امر عمومی از جمله مصادیقی است که بسامد اجتماعی بسیار زیادی دارد. ورزش و خصوصا فوتبال امروز یک امر سیاسی، رسانه‌ای، فرهنگی و حتی امنیتی است که نگاهی عمیق و جامع می‌خواهد و باید از اولویت‌های اصلی حکمرانی کشور باشد. در حال حاضر نگاه حکمرانان به ورزش کاملا انتفاعی و یک‌طرفه است. امروز همه منتظرند تا ورزشکاران ایرانی موفقیتی به دست بیاورند تا با آن مزیت اجتماعی ایجاد کنند. امروز همه صداوسیما دست‌شان روی کیبورد است تا بعد از قهرمانی‌ها و موفقیت‌ها، سالار عقیلی پلی کنند اما هیچ‌کس در این چند ماه و چند سال چمن فاجعه‌بار ورزشگاه آزادی را ندید که نشود مایه شرمساری. ناکارآمدی امروز مدیران ضعیف ورزشی کشور نتیجه همین ساده‌سازی‌ها و ساده‌فهمی‌های بالادستی‌هایشان است. 

اینجا اما بحث این نیست. ماجرا نقد نوشتن و تحلیل کردن بدون استدلال و سوار شدن بر موج شبکه‌های اجتماعی است. این تحلیل‌ها در یک دیالکتیک مکمل همان شعارهای «فوتبال با سیاست نمی‌خواهیم» ورزشگاه نقش جهان هستند. این تحلیل‌ها آن جملات را ته‌نشین می‌کند و آن شعارها مشوق چنین تحلیل‌هایی هستند و البته این وسط خطای این روزنامه‌نگارن و دانشگاهیان حتما بیشتر از آن تماشاچی‌ای است که در ورزشگاه شعار می‌دهد. آنها خطای تحلیل‌شان این است که اراده سیاسی سعودی را سانسور می‌کنند اما اینها کنش ضدحقیقت را ترویج می‌کنند. امروز اگر واقعا مساله‌مان تعالی ایران و توسعه است باید با ساده‌سازی و سیاست‌ورزی توییتری و ساده‌سازانه مقابله کنیم. آن عزیزی که امروز سعودی‌ها تمثال مبارکش را بهانه کرده‌اند، از مصادیق مهم افراد پیچیده و چندلایه در سیاست بود؛ هم سیاست داخلی هم سیاست خارجی. او ضد ساده‌سازی و سانتی‌مانتالیسم در سیاست بود، رسانه و فرهنگ را می‌فهمید، قدرت اجتماعی جامعه متکثر ایرانی را می‌شناخت و می‌خواست خطوط قرمز واهی اتحاد ایرانیان را بردارد. کاری که او در غائله کردستان عراق انجام داد یا مذاکراتی که منجر به باز شدن پای روس‌ها در غائله سوریه شد یا ارتباط گرفتن با تعدادی از اعضای اپوزیسیون معتدل‌تر و همراه کردن آنها با جمهوری اسلامی و... از اقدامات متاخر آن مرد بزرگ بود که نشان از پختگی و پیچیدگی او بود. آن مرد می‌دانست که عقبه لجستیکی افرادی که در شام و عراق با آنها درگیر است، سعودی‌ها هستند اما همزمان در حال گسترش ارتباط با سعودی‌ها بود. 

امروز هم جمهوری اسلامی می‌داند که سعودی برای خروج از فشار جنگ یمن به سمتش آمده است و می‌خواهد هر از چندگاهی با پروژه‌هایی مثل نقش جهان مرزگذاری‌هایی هم انجام دهد. به‌خاطر همین فهم پیچیده است که دیروز از حسینیه امام‌خمینی همزمان، هم شنیدیم اگر ایران و عراق و مصر و سعودی متحد شوند آمریکا ضربه می‌خورد و هم شنیدیم آنان که می‌خواهند با تل‌آویو عادی‌سازی کنند روی اسب بازنده شرط‌بندی کرده‌اند.

صفحه اصلی خبر اجتماعی اقتصادی سیاسی بین الملل فرهنگی ورزشی ارتباط با ما