گفتوگو با عباس سلیمینمین، تحلیلگر سیاسی اصولگرا را بخوانید:
بهعنوان اولین سؤال، بفرمایید آمریکا به برجام احتیاج بیشتری دارد یا ایران؟
قطعاً آمریکا! شک نکنید آنها دست به هر کاری میزنند و خواهند زد تا هر چه زودتر مذاکرات به نتیجه برسد تا بیشتر از این ضرر نکنند...
چرا؟
ببینید! ایالاتمتحده درصدد است تحریمها در نقطهای متوقف شوند تا بیشتر از این در افکارعمومی جهانیان بیاعتبار نشوند. آنها میخواستند با تحریمهای شدید جلوی حرکت و رشد ایران را بگیرند و حالا که به این نتیجه رسیدهاند چیزی جزء ناکامی نصیبشان نشده، فقط به توافق فکر میکنند تا دنیا متوجه نشود باوجود تحرکات غیرقانونی و غیرانسانی، کاخ سفید نتوانسته اراده خود را تحمیل کند. یعنی آمریکاییهایی که حتی با برگزاری دادگاههایی در سطح محلی، اراده خودشان را به کشورها تحمیل میکنند، حالا به علت مقاومت ایران، ناکام ماندهاند. بنابراین، طبیعی است که نهایت سعیشان را کنند تا گره هستهای باز شود و خروجی بهظاهر شرافتمندانه میدان داشته باشند.
به همین دلیل آنها از کانال سلطان عمان یا متوسل شدن به نخستوزیر ژاپن پیغامهایی ارسال کردند تا ایران را راضی به رسیدن به یک رأی و نظر مشترک کنند. آنهم در شرایطی که فشارهای ضدایرانی شان، عمدتاً، هم خلاف قانون است و هم با اصول انسانی در تضاد است. ایران باوجوداینکه میدانست با گشایش هستهای شرایط بهتری را تجربه خواهد کرد اما تأکید کرد تا زمان تداوم تهدیدها و تحدیدهای بینالمللی با نقشآفرینی مستقیم آمریکا، همچنان به مقاومت و راه خود ادامه خواهد داد. این واقعیتی است که تحریمها نهفقط باعث نمیشود ملت ایران در گورستان دراز بکشند، اتفاقاً بیشتر آبدیده میشوند زیرا انسانها با مقاومت در شرایط سخت میتوانند به موفقیتها و پیروزیهای بزرگ میرسند.
این جملات شما یعنی نیازی به مذاکره نیست؟! ...
ما تحت هیچ شرایطی نباید با خواستههای غیرمنطقی و نامشروع طرف کنار بیاییم اما وظیفه ما این است که وارد فضای مذاکره شویم و تمام هموغممان را به کار بگیریم تا فشار مضاعف را از دوش مردم برداریم. یعنی تلاش و پیشرفت فعلی، دلیل موجه و خوبی نیست تا نسبت به سختیهای مردم بیتفاوت باشیم. چراکه این منطق، منطق صحیحی نیست.
اشاره کردید آمریکاییها نمیخواهند بیش از این بیاعتبار شوند. توضیح شفافتری میدهید؟
آمریکا، قلدر محله و به تعبیر بعضیها کدخدای دِه است که البته کدخدا خواندن آنها به تعبیری تحقیرآمیز است. اینکه کسی درحالیکه خود را مدعی جامعه بشریت میداند و معتقد است در جایگاه محور تحولات جهان قرار گرفته و این ادعا در حالی است که در اقدامی غیرانسانی حتی دارو و قطعات یدکی هواپیما را تحریم میکند تا ملتی را به مخاطره اندازد. اگر اراده آمریکا محقق نشود، جز بیاعتباری نزد جهانیان نصیبی نخواهد برد و آنگاه همه کشورها به این جمعبندی خواهند رسید که ما سرنوشتمان را به دست کدخدای بیعرضه نمیسپاریم. چون وقتی نمیتواند خودش را جمع کند برای ما هم دستآوردی نخواهد داشت.
این برداشت، هیمنه آمریکا را در نزد افکار عمومی جهانی و در سیاست بینالملل، به هم خواهد ریخت. بنابراین، به دلیل ناکامی شدیدترین تحریم ضدایرانی، ناچار، پشتصحنه پیام میدهد که بنشینیم و مذاکره کنیم. البته حتی در چنین موقعیتی که در دولت قبلی و فعلی ایران نتوانسته جمهوری اسلامی را بهزانو درآورد. باز هم، مذاکره دوجانبه و متکی به حقوق یکسان طرفین را نمیپذیرد.
مقاومت ارزنده مردم ایران، دشواری شرایطشان را لاپوشانی نمیکند. قبول دارید زندگی و معیشت برای ایرانیها خیلی دشوار شده است؟
ببینید! قطعاً شکستن اراده یک کشور زورگوی طرفدار قانون جنگل، مشکلات و سختیهایی را دارد و مردم ایران به استقبال این مشکلات رفتهاند. مگر میشود ایستادگی برابر ظالم بدون هزینه باشد؟ اما این را هم بدانیم٬ مشکلاتمان با کنار آمدن با زورگوییهای آمریکا حل نخواهد شد.
سؤالم را اینطور طرح میکنم. شرایط طوری است که ایران هم با جدیت دنبال توافق باشد؟
بله. ما با وجود اینکه آمریکاییها زورگیری کرده و حتی از گزینه نظامی حرف زدند، هیچوقت میز مذاکره را ترک نکردیم. آنهم در شرایطی که آنها به کرات از چارچوب مذاکره خارج شدند. ایران برای کاهش مشکلات مردم برای رسیدن به توافق هستهای کارهای لازم را انجام داده و الآن هم صریحاً آمادگی خود را برای رسیدن به تفاهمی معقول و منصفانه اعلام کرده است.
رویکرد دولت مستقر را در قبال مذاکره هستهای چطور میبینید؟
رویکرد دولت رئیسی با روشی که دولت روحانی داشت، کاملاً فرق میکند. دولت فعلی برای برداشتن مانعها به منابع داخلی تکیه میکند. اما دولت گذشته، همهچیز را به برجام گره زده بود. به همین دلیل، موقع امضاء عجله کرده و مرتکب خطایی جبرانناپذیر شدند.
تمام نگاه روحانی به بیرون بود. دشمن هم چون فهمید همه امور را معطل مذاکرات کردهایم، سوءاستفاده کرد. رئیس دولت پیشین، بهقدری برای توافق عجله داشت که مکرر به تیم مذاکرهکننده فشار میآورد تا هرچه زودتر تفاهمنامه را امضاء کنند. ایشان حتی برادرش را به محل مذاکرات فرستاد تا ظریف را برای امضای برجام تحتفشار قرار دهد. اما رئیسی مذاکرات را در خدمت مسائل داخلی قرار داده است. بنابراین، رویکردهای مذاکراتی دو دولت کاملاً متفاوت است.
تغییر مشی مخالفان سرسخت برجام به حامیان مذاکره و توافق را چطور تحلیل میکنید؟
بخشی از مخالفتها به این دلیل بود که مخالفان میدانستند شیوه دولت گذشته با مصلحت و منفعت منافات داشت و به همین دلیل صدای اعتراض خود را بلند میکردند تا از خسارت جلوگیری کنند. اما اکنون که دولت روندی معقول و بر اساس مصالح کشور و نظام در پیشگرفته، طبیعی است از مذاکرات حمایت کنند.
اما گروهی از منتقدان دوره روحانی، فراتر از نتیجه مذاکره، اصل مذاکره را تحت هر شرایطی، نفی میکردند و آن را هزینهساز و بیفایده میدانستند ...
هر جا که منافع ملت به خطر بیفتد باید مخالفت کرد. چون رویکرد روحانی غلط بود، اعتراض میکردند و بعدها مشخص شد اعتراضشان صحیح بود. ظریف با فشار روحانی بهقدری عجله کرده بود که «تعلیق» تحریمها را «رفع» تحریم خوانده بود و همین اشتباه باعث شد٬ او که زحمات زیادی کشیده بود، بین مردم بیاعتبار شود.
و نفیکنندگان اصل مذاکره ...
هنوز در جمع اصولگرایان، طیفی هستند که با هرگونه مذاکرهای، مخالفتی سرسختانه دارند اما این رویکرد، کاملاً غلط و هزینهساز است.
و کلام پایانی؟
توافق فینفسه اتفاقی خوب است. اما همه امور را باید به ملت ایران بسپاریم و راضی نشویم برای توافق، تحقیر شویم. الآن هم هدف ما چیزی جز رسیدن به توافقی عزتمند نیست.