فرهنگی
خراسان
۱۴۰۲/۰۲/۱۸ ۱۲:۳۰:۵۶
نقد فیلم «طلاخون»
سردرگم در روایت مادری فداکار یا قاتلی بی‌رحم!
سردرگم در روایت مادری فداکار یا قاتلی بی‌رحم!
خراسان

 مهین قدیری؛ نامی آشنا برای دنبال کنندگان اخبار حوادث در ایران است، زنی که شاید بتوان او را اولین قاتل زنجیره ای زن در ایران نامید. مهین متولد 1356 و مادر دو دختر خردسال بود که دختر کوچک‌ترش از معلولیت جسمانی رنج می برد، او پس از اعتراف به قتل چندین زن و یک مرد در شهر قزوین، عاقبت در آذر 89 به دار مجازات آویخته شد. 10 سال پس از اعدام مهین، ابراهیم شیبانی در فیلم «طلاخون»، داستان «ناهید» را روایت می کند، داستانی برگرفته از زندگی واقعی این زن. فیلم محصول 1399 است و از هفته گذشته در پلتفرم های داخلی به صورت آنلاین به اکران درآمد، اما پیش از این محمدحسین حیدری نیز در سال 96 مستند «مهین» را از زندگی قادری روی پرده نقره ای برد، مستندی که در جشنواره های مختلف با استقبال مخاطبان مواجه شد و جایزه دومین فیلم برتر از نگاه تماشاگران جشنواره سینما حقیقت را از آن خود کرد.

زندگی معمولی خانم قاتل

در سینمای ایران آثار متعددی با الهام از حوادث واقعی ساخته شده که بعضا با حواشی مختلفی هم دست و پنجه نرم کرده اند، مانند «خشم و هیاهو»ی هومن سیدی در سال 94 که داستانی شبیه آن چه   بر ناصر محمدخانی و شهلا جاهد گذشت، روایت می کرد. داستانی که البته دستخوش تغییرات زیاد بود یا فیلم سینمایی «عنکبوت» ساخته ایرج زاد که روایت کننده قتل های سعید حنایی در دهه 80 بود.

معمولا در بسیاری از آثار سینمایی که در ژانر جنایی و پلیسی قرار می گیرند و داستان فیلم ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است، مخاطب پا به پای کارآگاهان به دنبال سرنخی از قاتل می گردد و روش حل معما یا خلق صحنه های اکشن و پلیسی، برگ برنده فیلم است، اما در آثاری که برگرفته از رمان های مشهور یا ماجراهای واقعی است، از همان ابتدا فرجام فیلم برای مخاطب مشخص است. قرار نیست ذهن مخاطب درگیر پیدا کردن حلقه مفقود شده باشد، آن چه باید تماشاگر را بر صندلی اش میخکوب کند، سرانجام داستان نیست بلکه روایت ابعاد پنهان از حادثه‌ای تلخ است، واکاوی و بیان مگوها و انگیزه‌هایی است که حالا پس از گذشت سال ها از یک ماجرای واقعی فیلم‌ساز دنبال به تصویر کشیدن آن است. کاری که شیبانی در چهارمین اثر خود سعی داشته انجام دهد. او بر خلاف بسیاری از آثار این ژانر به سراغ مقتول، روش های هراس انگیز قتل یا حتی ماجراجویی های افسر پرونده نمی رود. آن چه او در «طلاخون» روایت می کند، صرفا داستان قاتل است، آن هم نه داستان قتل هایی که مرتکب شده بلکه روایتگر لایه دیگری از سرگذشت قاتل است، یعنی زندگی معمولی و خانوادگی او.

یک تناقض عجیب!

اما شیبانی آن چنان در این روایت غرق می شود که این حجم از معمولی یا خوب بودن آن هم برای یک قاتل زن را غیرقابل باور می کند. داستان به گونه ای پیش می رود که اتهام چندین فقره قتل نه تنها برای «حنانه» بلکه برای مخاطب هم بهت آور است، چرا که مخاطب فقط یک بُعد «ناهید» را دیده است. رجوع کنید به سکانسی که «ناهید» با شوهر سابق خود که درگیر اعتیاد است بر سر مال نامشروعی که محمود به خانه آورده گلاویز می شود، در حالی که خود برای سرقت چند النگو حاضر است آدم بکشد! آن هم قتل های برنامه ریزی شده و بازی با احساسات مادرانه قربانیان در اماکن مذهبی!

در سکانسی دیگر می بینیم که ناهید حاضر نیست برای تامین مایحتاج و مشکلات معیشتی، تن به خواسته های غیرمشروع یک مرد طلبکار دهد، اما در این راه از کشتن زنان بی گناه ابایی ندارد! شاید صرفا سرقت طلاها، انگیزه او برای کشتن این زنان نیست، شاید این زنان برای او یادآور مادرش هستند، مادری که با وجود مکنت، دستگیری مادی و معنوی کافی را از او دریغ کرده است. با این حال «ناهید» که حاضر به پذیرش کمک های اندک مادرش هم نیست، با انگیزه مادی تصمیم به قتل زن جوانی می گیرد که کارمند یک صندوق قرض الحسنه است، پس این انگیزه نیز زیر سوال می رود! با همه این ها سعی می کند، مادر خوبی برای دخترانش باشد، حواسش به درمان و تحصیل دخترانش هست، حتی از اصول تربیتی به راحتی نمی گذرد، به عنوان مثال در سکانس جشن تولد، برای دختر خردسالش رژ لب می زند ولی تاکید می کند، فقط امشب اجازه این کار را دارد! و برایشان با خونی که ریخته است، کادوی تولد می گیرد!

نه یک درام روان شناسانه، نه یک اثر پلیسی

شاید گفته شود، کارگردان یک درام روان شناسانه ارائه کرده و تلاش دارد بگوید چگونه یک مادر فداکار می تواند تبدیل به یک جانی شود که اگر این چنین هم باشد باید نمره ضعیفی به شیبانی داد، چرا که او فقط روایتگر زندگی مادرانه «ناهید» بود، کارگردان می توانست با افزودن صحنه های قتل یا حداقل پرده برداری از انگیزه های او، این تناقض را بهتر نشان دهد. مخاطب در «طلاخون» بر خلاف نام فیلم، هیچ اثری از خون، خشونت و صحنه های قتل نمی بیند. شاید همان نام اول اثر، یعنی «خورشید» برای این فیلم نامه با مسماتر بود.

مخاطب حتی کوچک‌ترین اثری هم از فعالیت های پلیس برای شناسایی قاتل نمی بیند، بالاخره چندین زن در یک شهر نه چندان بزرگ کشته شده اند و اخبارش مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است، مردم درباره قتل ها صحبت می کنند، اما ماجراجویی پلیس در هیچ جای فیلم نشان داده نمی شود، تا این که ناگهان شبانه و درست در میانه جشن تولد وارد خانه می شوند و «ناهید» را به اتهام چندین فقره قتل بازداشت می کنند.

حتی در صحنه های بازجویی نیز روایت تازه و ناگفته ای از ماجرای واقعی یا انگیزه قاتل بیان نمی شود. «ناهید»، مخاطب و حتی افسر پرونده صرفا نگران فرزندان قاتل هستند و در سکانس های بازجویی، داستان حول «حنانه» و خواهر معلولش می چرخد.

یک نقطه قوت خوب

با این حال شیبانی در این اثر سینمایی به خوبی نشان می دهد که کارگردان قابلی در بازی گرفتن از بازیگران جوان است. معرفی بهار قاسمی در نقش «ناهید» و بازی برجسته بازیگر خردسال فیلم یعنی ترنم کرمانیان از نقاط قوت فیلم محسوب می شود. شهاب حسینی شناخته شده ترین بازیگر فیلم است، او پیش از این نیز با شیبانی در «زهر عسل» همکاری داشت، فیلمی که اتفاقا در ژانر جنایی تعریف می شود، اما نکته جالب توجه برای مخاطب شبکه نمایش خانگی، دیدن دوباره شهاب حسینی با کت چرمی و در نقش افسر آگاهی بود، کاراکتری که به تازگی در سریال «پوست شیر» دیده ایم!/ سعید برند 

صفحه اصلی خبر اجتماعی اقتصادی سیاسی بین الملل فرهنگی ورزشی ارتباط با ما