فرهنگی
صبح نو
۱۴۰۲/۰۹/۱۸ ۱۸:۱۶:۲۲
ماجرای تتلو چه درس‌هایی برای سیاست ‌گذاران فرهنگی در مواجهه با نسل جدید دارد؟
علیه انسانیت
علیه انسانیت
داستان تتلو به ترتیبی که پیش‌بینی می‌شد به بخش‌های انتهایی خود نزدیک می‌شود. جوان خواننده‌ مستعد که ستاره شد، محبوب شد، مغضوب شد و بعد به خودویرانگری و عصیان علیه خود رسید و نه فقط خود آلوده شد که آلودگی را گسترش داد و در لحظه‌ای که به اوج انحطاط و فروپاشی رسیده بود، در بند پلیس افتاد،
صبح نو

داستان تتلو به ترتیبی که پیش‌بینی می‌شد به بخش‌های انتهایی خود نزدیک می‌شود. جوان خواننده‌ مستعد که ستاره شد، محبوب شد، مغضوب شد و بعد به خودویرانگری و عصیان علیه خود رسید و نه فقط خود آلوده شد که آلودگی را گسترش داد و در لحظه‌ای که به اوج انحطاط و فروپاشی رسیده بود، در بند پلیس افتاد، گرفتار شد و با دست‌بندی که دو دستش را به هم دوخته، در نهایت تسلیم شد. این دست‌بند را نه فقط پلیس که بیشتر از هر کسی خودش به خودش زد. تتلو اما نه فقط یک خواننده عادی که خواننده‌ای با امتداد اجتماعی و سیاسی هم بود. سیاسی بود؛ چراکه تصویر او در مراسم تجلیل گروهی از چهره‌های جریان اصول‌گرایی همچنان توسط اصلاح‌طلبان دست به دست می‌شود و جلسه دیدار او با آقای رئیسی در سال 96 همچنان مورد کنایه مخالفان دولت است. هر چند در این میان برخی چهره‌های اصول‌گرا معتقدند که با تتلو سال 96 به‌عنوان یک خواننده بااستعداد عکس انداختند نه تتلو سال 1402 و هدفشان جذب سلبریتی‌ها بوده است. در مقابل اما منتقدان می‌گویند که اگر هدف جذب بوده، چرا با بقیه سلبریتی‌ها چنین رفتاری نمی‌شود. هر چه که هست، دو سوی ماجرا همچنان مشغول جر و بحثی هستند که معلوم نیست چه زمانی به پایان خواهد رسید..

تتلو اما چهره‌ای است که می‌تواند به‌عنوان یک نماد در مطالعات جامعه‌شناسی مورد بررسی قرار گیرد. برخی او را بازتاب عصیان، شوریدگی و بی‌معنایی نسلی می‌دانند که امروز آن را «زد» می‌خوانیم. نسلی که در فاصله‌ای دوردست با ارزش‌های جهان پنج دهه گذشته قرار گرفته و حاضر نیست به اطاعت دنیای قدیمی درآید.  این نسل گویی در اوج بی‌معنایی، معنای خود را در نیهیلیسم، ناامیدی و افسردگی مثل تتلویی جست‌وجو می‌کردند. در مقابل اما برخی معتقدند که اتفاقا تتلو نه بازتاب این صدا که شکل‌دهنده و تقویت‌کننده این ناامیدی و افسردگی و در چند سال گذشته خشم اجتماعی بوده و اساسا نمی‌توان نسل جدید را طیفی متجانس و هم‌شکل پنداشت که شیفته چنین ادبیاتی هستند. 
به تعبیر این گروه، تتلو نه یک واقعیت مطلق اجتماعی که یک بازنمایی رسانه‌ای در جهت گستراندن خشم اجتماعی است و خود نماد واقعی چنین خشمی است که تبدیل به عامل اذیت و آزار دختران نوجوان و جوان شده و از «علاقه به خود» در ویلایش یک «بتکده» مصنوعی و دهشتناک ساخته است.
گروهی تتلو را نتیجه سیاست مدیران فرهنگی می دانند و گروهی دیگر به این پدیده فارغ از شرایط پدیدآمدنش می‌نگرند و این سرنوشت را برای او محتوم دانسته‌اند. این یک مناقشه جدی و مهم میان چهره های مختلف است که برخی تلاش می کنند تتلو را نه یک فاعل خودآگاه که نتیجه طبیعی برخی سیاست ها عنوان کنند که در نهایت او را به تلویح تبرئه می‌کند.
 امروز تتلو چیزی بیشتر از فاجعه  است که اگر از سوی برخی افراد ابتدا قابل ترحم به نظر می‌رسد؛ اما در حقیقت و باطن هیولایی شده که جز با آزار و اذیت دیگران، امکان دوام و آسایش ندارد. تتلو در این سال‌ها به انسان، امید و باورها حمله کرد و در نهایت نه‌تنها چیزی نساخت، بلکه از درون این همه عصیانگری تبدیل به بتی شد که در توهم و خیال خویش مقدس می‌نمود. این خیانت به انسان، آرزو، آینده و جهان است که جرم اصلی تتلو را تشکیل می‌دهد. او بود که فحش داد، نه برای اینکه خود را خالی کند که انسان را از خود تهی کند. او در چند سال اخیر نماد واضحی از گمراهی و انحطاط است.

ابتدا تا انتهای بازگردانده شدن تتلو به ایران
امیرحسین مقصودلو یا همان تتلوی مشهور بالاخره به ایران برگشت؛ اما نه با پای خود، بلکه با زور پلیس ترکیه که او را بازداشت کرد و تحول ایران داد. برخی رسانه‌ها دلیل بازداشت تتلو را  اقدام به تشنج در کنسولگری ایران عنوان کردند. ماجرا از این قرار بود که مقصودلو به‌تازگی پاسپورت جدید دریافت کرده؛ اما با پاسپورت پانچ شده و قدیمی خود به فرودگاه رفته و خواستار بازگشت به کشور بود که این موضوع نشان می‌دهد، او نه برای بازگشت به ایران، بلکه برای حاشیه‌سازی و جذب بیشتر دنبال‌کننده و به‌تبع آن گرفتن تبلیغات دست به این کار زده است. 
همچنین باید گفت که مقصودلو اخیرا بخش اعظم دارایی خود را در یک کلاهبرداری از دست داده و تلاش او برای گرفتن آگهی چند برابر شده است.
مقصودلو بعد از بازداشت توسط پلیس ترکیه 15 آذر در مرز بازرگان تحویل ایران شد و بلافاصله با دستور قضایی بازداشت شد؛ مهم‌ترین شکات این فرد، نوجوانان زیر ۱۸ سال و خانواده‌هایشان هستند.افرادی ادعا کرده‌اند که دختران جوان و نوجوانی در منزل این خواننده مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. پیش از این نیز، روایت‌ها و فیلم‌هایی از آزار جنسی امیر تتلو در فضای مجازی منتشر شده است. سحر قریشی هم اخیرا در کانال یوتیوبی خود مدعی شده که بخشی از تتو‌هایی که روی بدن دارد، در ویلای تتلو زده است، آن هم تحت شکنجه، کتک و در شرایط نامساعد روحی و روانی.

نقطه آغاز سقوط
فراز و نشیب‌های زندگی امیر تتلو سرگیجه‌آور است. مقصودلو متولد سال ۶۲ در مجیدیه تهران است که برعکس اکنون، در کودکی و نوجوانی خود خجالتی بود. همه چیز تا آن لحظه آرام به نظر می‌رسید و شاید کسی فکرش را نمی‌کرد که او در آینده به یک تابلوی نقاشی متحرک تبدیل می‌شود که خط‌قرمزها را رد می‌کند و قبح‌شکنی را به حد اعلا می‌رساند.
او بعد از مدتی که موسیقی را شروع کرده بود، سال ۱۳۹۰ اولین آلبومش را منتشر کرد و از آنجا که مجوزی برای موسیقی رپ صادر نمی‌شد و خواننده‌های رپ، زیرزمینی بودند و بدون مجوز فعالیت می‌کردند، تتلو هم به خواننده‌های رپ زیرزمینی اضافه شد.
شخصیت آرام دوران کودکی به مرور تبدیل به فردی هنجارشکن شد که بعد از تلاش برای دریافت مجوز در دهه نود و ناکامی در این مسأله، راهی ترکیه شد و همه خط‌قرمزها را رها کرد. فهم سقوط تتلو قطعا بخشی مرتبط با روان‌شناسی این فرد است. اینکه فردی خجالتی و منزوی چگونه عقده‌های فروخورده خود را با این حرکت بازتاب داد. خوانش تاریخ اکثر افرادی که منحط می‌شوند نشان می‌دهد که عمدتا عقده‌های  دوران کودکی در این اتفاقات دخیل بوده است. تتلو هم از این ماجرا به دور نیست. 
اما برخی معتقدند مسیر سقوط تتلو شاید به نحوه سیاست‌گذاری فرهنگی در کشور هم مرتبط باشد. باید به این پرسش‌ها اندیشید که اگر او مجوز می‌گرفت و ذیل چارچوب‌های قانونی فعالیت می‌کرد آیا چنین راهی را می‌پیمود و آیا کسانی که به دنبال کوچاندن او از ایران بودند، تصمیم درستی گرفتند؟ اگر تتلو در ایران می‌ماند، این راه را می‌رفت؟ فکر کردن به این موضع بخشی از ابهامات را کنار می‌زند.
نکته آخر در فهم چرایی طی کردن این مسیر تتلو این امر است که نسل جدیدی در جامعه سر برآورده است که با نسل پیشین خود فاصله‌ها دارد. این نسل خواست و صدایی دارد که باید نمایندگی در عرصه‌های مختلف پیدا کند. عقده‌های درونی تتلو همراه با منطبق شدن با خواست‌های این نسل به مرور تتلو را تبدیل به یکی از نمایندگان این نسل در عرصه هنری کرد، کسی که موسیقی و حتی سبک زندگی او بخشی از نسل جدید را نمایندگی و منعکس می‌کرد.
داستان تتلو دیر یا زود به پایان خود خواهد رسید و در این زمینه قوه قضائیه تصمیم‌گیر است؛ اما آن چیزی که به پایان خود نمی‌رسد و نیازمند بازاندیشی است، مسأله سیاست‌گذاری فرهنگی در کشور و نحوه مواجهه با سلبریتی‌ها و نسل جدید است که به‌جای مدیریت افراد و سلبریتی‌ها برای جامعه و نظام معضل ایجاد می‌کند. اتفاقی که در قبال دیگر سلبریتی‌ها و افراد مشهور هم رخ داد. 
اکنون این سوال باید مطرح شود که سیاست گذاران فرهنگی چه تدبیری برای نسل جدید دارند و اساسا چگونه به مسائل این نسل می نگرند. آیا در فاصله و یا نسبت درستی با این نسل قرار گرفته اند و اگر چنین است در اندیشه تولید چگونه محصولات فرهنگی هستند؟ اگر هم که نسبت آنها با نسل جدید درست تعریف نشده طبیعتا در مرحله ای قرار ندارند که بتوان از آنها توقع صنایع فرهنگی مطلوب داشت. ماجرای تتلو می تواند یک عبرت بزرگ و هوشیاری برای سیاست گذاران فرهنگی ایجاد کند.

صفحه اصلی خبر اجتماعی اقتصادی سیاسی بین الملل فرهنگی ورزشی ارتباط با ما