وقتی صحبت از تاریخ فوتبال ایران میشود، نامهایی چون دارایی، طوفان، شاهین، عقاب و کلی باشگاه دیگر به میان میآید که حالا دیگری خبری از آنها نیست، تیمهایی که روزگاری ریشهشان از مرزهای فوتبال و ورزش بیرون زده بود و در دل مردم و جامعه رخنه داشتند، ولی حالا دیگر اثری از آنها نیست. از این درختان تنومند دیروز، امروز حتی یک تنه خشک و بیجان هم باقی نمانده است. این نامها کنار دهها باشگاه ریز و درشت دیگر در جغرافیای فوتبال ایران از ریشه خشک شدهاند تا باغ سبز فوتبال ایران با کاشت نهالهایی جدید، تقریباً دگرگون شده باشد. در دهههای گذشته تیمهای جدیدی پا به سطوح بالای فوتبال ایران گذاشتهاند و کم و بیش به مجموعههایی بااصالت تبدیل شدهاند و یا اینکه با همه مشکلات و موانع در این مسیر قرار دارند، کنار این جریان، خیلی از قدیمیهای دیگر همچون نفت مسجدسلیمان، سپاهان، نساجی، پرسپولیس، استقلال، تراکتور و چند تیم دیگر هنوز به حیاتشان در سطح اول فوتبال ایران ادامه میدهند، اما با وجود این؛ با نگاه به فهرست قدیمیترین باشگاههای فوتبال ایران میتوان دریافت که بخش بزرگی از بزرگان فوتبال ایران، جایی در دل تاریخ گم شدهاند و هیچ وقت هم دیگر پیدا نشدهاند.
این مقدمهای بود برای پرداختن به آنچه در فوتبال ایران در حال رخ دادن است، روندی که نشان میدهد افول باشگاههای قدیمی و پیدایش باشگاههای جدید به یک چرخه همیشگی تبدیل شده است و در سالهای اخیر با سرعت بیشتری به حرکتش ادامه میدهد. طبیعتاً در هر تغییر و بهروزرسانی نکات مثبت و منفی زیادی نهفته است، اما باید دید؛ در این چرخه، تولد باشگاههای جدید فایده بیشتری دارد یا اینکه مرگ باشگاههای قدیمی بیشتر ضرر میرساند؟ کفه ترازو بهسمت کدام طرف سنگینی میکند؟ و اینکه؛ آیا اساساً پیدایش باشگاههای نوپا لزوماً باید با انقراض باشگاههای قدیمی توأم شود؟
با نگاه به جداول ردهبندی لیگهای معتبر اروپایی جای خالی تیمهایی احساس میشود که سالها بخشی از تاریخ آن کشور را رقم زدهاند و بهعوض تیمهایی به چشم میآیند که شاید تنها در فوتبال معاصر از آنها نامی وجود داشته باشد. نکتهای که در این میان وجود دارد، این است که عموماً در کشورهای صاحبنام، باشگاههای قدیمی و ریشهدار بهطور کامل از صفحه روزگار محو نمیشوند و ممکن است بهدلیل اُفت مقطعی در عملکرد در ردههای پایینتر به حیاتشان ادامه دهند، مسئلهای که در فوتبال ایران تکرار نمیشود. نمونههای زیادی در ایران وجود دارد که تیمها بعد از سقوط از لیگ برتر و لیگ دسته اول، مسیر بیبازگشتی را بهسمت انحلال و یا بهسوی لیگهای دسته سه و استانی طی میکنند، این یعنی تیمهای ایرانی عموماً بعد از سقوط به چالهِ لیگ دسته اول به چاهِ انحلال یا دست و پا زدن در جنگ حیات و مرگ گرفتار میشوند.
در فصل جاری لیگ دسته اول فوتبال ایران، تیمهای ماشینسازی تبریز و شاهین بوشهر که هر دو اخیراً در لیگ برتر حضور داشتهاند و از تیمهای باریشه و قدیمی به حساب میآیند، سقوطشان از لیگ دسته اول به دسته دوم قطعی شده است تا بهبهانه این موضوع و البته نگرانی که از عاقبت این باشگاههای قدیمی و باریشه وجود دارد، گزارش را با بررسی 12 فصل گذشته فوتبال ایران ادامه دهیم. چه کنیم دیگر، مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد! با نگاهی به دهه گذشته فوتبال ایران، میتوان دریافت که 18 تیم قدیمی، ریشهدار، لیگ برتری و عنواندار در این مدت سرنوشت تلخی را بعد از سقوط از لیگ دسته اول داشتهاند. تقریباً تمامی تیمهای حاضر در این فهرست غزل خداحافظی را با عرصه فوتبال خواندهاند و یا اینکه در بهترین حالت، در لیگ دسته دوم، سوم و یا سطح استانی در حال دست و پا زدن هستند.
(سال فصلی که پیش از نام تیمها آورده شده، دوره سقوطشان به لیگ دسته اول و یا تاریخ واگذاری و انحلال است)
علاوه بر این در سالهای قبلتر و در دهههای 70 و 80 میتوان نمونههای دیگری از تیمهای باریشه پیدا کرد که سابقه سالها حضور در سطح اول فوتبال ایران را داشتهاند، ولی به سرنوشت تیمهایی که در بالا اشاره شد، دچار شدند. هما، آرارات، پلیاکریل اصفهان، بهمن کرج، وحدت ساری، بانک تجارت، بانک ملی، نفت قائمشهر، جنوب اهواز و حتی شهید قندی یزد از جمله این تیمها هستند. روند تلخ حذف تیمهای باریشه از سطح اول فوتبال ایران خیلی وقت است به یک عادت و یا بهتر است بگوییم به یک بدعت شوم تبدیل شده است، که در این روند میتوان ردپای خصوصیسازی غیراصولی و البته دخالتهای دولتی در سربهنیست شدن بسیار از باشگاههای قدیمی را بهخوبی مشاهده کرد، آنهم در حالی که کشورهای عربی و خیلی از جاهای دیگر به هر قیمتی حاضرند به فوتبال عموماً بدون استقبالشان روح ببخشند، اما در ایران ما روح را از تن تیمهایی خارج میکنیم که جماعتی با موفقیت آن شاد میشوند و با ناکامیاش گریه میکنند.
در همین رابطه هومن افاضلی کارشناس فوتبال ایران با اشاره به سقوط ماشینسازی و شاهین شهرداری بوشهر به لیگ دسته دوم اظهار داشت: بهنظرم میرسد مقداری در استانها در انتخاب افراد بهعنوان مالک و اسپانسر تیمها سهلانگاری میشود و بیشتر کار در فضای بدهوبستان قرار میگیرد. بهجای اینکه افرادی به فوتبال ورود کنند که دردی از تیمهای پرهوادار و قدیمی دوا کنند، آدمهایی به مسند اداره این باشگاهها میرسند که شایستگی ادارهاش را ندارند. ماشینسازی و شاهین تیمهای بزرگ و باریشهای هستند که طرفداران اصیلی دارند و باید برای حالوروزشان تأسف خورد.
مربی پیشین ماشینسازی اشاره کرد: رخ دادن این اتفاقات برای ماشینسازی با انتخاب مالکان و مدیران از ابتدا قابل پیشبینی بود و این جای تأسف دارد که یک باشگاه با این سرمایه اجتماعی به این راحتی نابود میشود. شاهین نیز جزو تیمهای قدیمی و اصیل فوتبال ایران است. من در بوشهر کار کردم و شناخت خوبی از اداره فوتبال در این استان دارم. بهخوبی میدانم چقدر این تیم آنجا اعتبار دارد، ولی بهنظر میرسد مسئولان خیلی علاقهمند هستند که شاهین سقوط کند.
افاضلی درباره اینکه دلیل اصلی چرخه نابودی باشگاههای ریشهدار و قدیمی چه مسئلهای است، تصریح کرد: واقعیت این است که زمانی مسئولان فوتبال را دوست داشتند و فکر میکردند حضور فوتبال هم برای خودشان و هم برای مردم خوب است، ولی الآن انگار مسئولان فوتبال را بهدلیل مشکلات اقتصادی و حاشیههایی که میتواند برایشان ایجاد کند، دوست ندارند. در آن سو مدیرانی برای فوتبال تصمیمگیری میکنند که ورزشی نیستند و فجایع دیگری در دل باشگاهها رقم میخورد. اگر یک فرد ورزشی باشد، هیچ وقت حاضر نمیشود یک پایگاه قدیمی ورزش را تعطیل کند. به پروسه انتقال پاس از تهران به همدان دقت کنید؛ اگر تصمیمگیرنده یک فرد ورزشی بود، قطعاً اجازه رخ دادن این اتفاق تلخ را نمیداد.